روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

مختصات جنون‌نامه

روزبه

به‌جای سخن، رقم‌زدن
__________________________

مثل درد برخورد موج و صخره
مثل خستگی یوزپلنگ بعد از ناکامی
مثل غم سوختن مزرعه‌ی سبز
مثل خنکی شب‌های کویر
مثل زیبایی ستاره‌های درخشان
مثل شکوه کوه
__________________________

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

کـه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
__________________________

مردم دوست داشتن
  • ۰۲/۰۲/۰۲

۱ مطلب با موضوع «چرا یک نخبه مهاجرت می‌کند؟» ثبت شده است

امروز من برای تهیه‌ی کتاب فیزیکِ هالیدیِ زبان اصلی به کتابخانه‌ی واحد خواهران دانشگاه مراجعه کردم. کتاب موجود ویراست پنجم است(حال این‌که آخرین ویراست منتشر شده‌ی این کتاب دوازدهم است!) مقرر شد با هماهنگی مسئول واحد خواهران به کتابخانه‌ی مرکزی -بخوانید کتابخانه‌ی برادران- مراجعه کنم تا شاید ویرایش جدیدتر آن‌جا موجود باشد. مراجعه کردم و به جرم دانشجوی دختر بودن نه تنها اجازه نیست به شعاع نیم‌کلیومتری کتاب‌ها نزدیک شد که حتی حاضر به تحویل کتاب هم نیستند پس از کلی چانه‌زنی مسئول مربوطه قبول می‌کند زیر زحمتِ مشقت‌بارِ تماس رفته و از مسئول واحد خواهران بپرسد آیا هماهنگ شده به کتابخانه مراجعه کردم یا نه! در نهایت اما کتاب ویراست هفتم هالیدی نصیب من شد. سوال می‌کنم چرا ویراست‌های جدیدتر تهیه نشده و جواب می‌شنوم که دلار گران است و اکنون من پسِ فکر کردن درباره‌ی تبعیض جنسیتیِ علمی و چرایی وجود دانشگاهی که حتی در تهیه‌ی ابتدایی‌ترین ابزار آموزشی مانده است، به این مشغولم که یک فارغ‌التحصیل فیزیک به وجود کدام نقطه‌ی امید باید در ایران بماند؟

به جمله‌ی زیر کتاب توجه شود!

هارب
۰۱ اسفند ۰۱ ، ۱۹:۰۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲ نظر