روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

مختصات جنون‌نامه

روزبه

به‌جای سخن، رقم‌زدن
__________________________

مثل درد برخورد موج و صخره
مثل خستگی یوزپلنگ بعد از ناکامی
مثل غم سوختن مزرعه‌ی سبز
مثل خنکی شب‌های کویر
مثل زیبایی ستاره‌های درخشان
مثل شکوه کوه
__________________________

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

کـه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
__________________________

مردم دوست داشتن
  • ۰۲/۰۲/۰۲

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

راسته می‌گن وقتی عاشق یه چیز شی شبیه‌اش می‌شی

 

این روزا خیلی وقتا شبیه‌‌ات می‌شم

 

اینقدر که دکتر برگرده بگه تو اون نیستی

 

دکتر می‌گفت نقش خودتو بازی کن

 

دکتر نمی‌فهمید من نقش خودمو بازی می‌کنم

 

مشکل از اینه که تموم من تویی

 

دیگه منی نمونده که نقششو بازی کنم

 

فقط یه چیز

 

کاش نیمه شب‌هاتو داشتم

 

و یک چاه عمیق... 

هارب
۲۳ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۴۸ موافقین ۲ مخالفین ۲ ۲ نظر

این روز ها دستم به قلم نمی‌رود

نه که حرف نداشته باشم ها

نه

خیلی حرف دارم

ولی خب نوشتن حال و احوال می‌خواهد و همین که من متنفسم و محصلم و محول و هوادار خودش کلی ایول است!

بگذریم

نه

باید فرار کنیم

مثل همیشه 

از دردها و رنج‌ها و شدائد

اما این بار نه!

این بار می‌خواهم بایستم و بپذیرم و بتازم...

برای خدا رجز می‌خوانم:

بس که ما مجنون تر از شیرین و فرهادیم باز
کوه میخواهیم بیش از پیش و صحرا بیشتر

 

هارب
۱۷ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز  سر ناهار یه بنده خدایی از طرف یک حزب سیاسی بهم زنگ زد

بعد از گپ و گفت و احوال پرسی من باب چند مسئله صحبت کردیم

اول حرفا پرسید مشغول چی هستی

گفتم دارم مطالعه می‌کنم

این بین اما یه حرفش خیلی رفت رو مخم

گفت: نمی‌خوام بگم خونه‌نشین ولی چرا باید از تو استفاده نکنن

 

دنیاست دیگر...

دیگه بهش نگفتم که قصد دارم برم

به جایی که برای خود آدما ارزش قائل بشن

نه پول‌شون

نه رانت‌شون

فقط و فقط استعداد فرد ملاک باشه

 

 

 

 

جدی خونه نشین شدم؟ 

هارب
۰۳ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۳۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر