روزبهای فرهادتر از فرهاد
دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۴۳ ق.ظ
این روز ها دستم به قلم نمیرود
نه که حرف نداشته باشم ها
نه
خیلی حرف دارم
ولی خب نوشتن حال و احوال میخواهد و همین که من متنفسم و محصلم و محول و هوادار خودش کلی ایول است!
بگذریم
نه
باید فرار کنیم
مثل همیشه
از دردها و رنجها و شدائد
اما این بار نه!
این بار میخواهم بایستم و بپذیرم و بتازم...
برای خدا رجز میخوانم:
بس که ما مجنون تر از شیرین و فرهادیم باز
کوه میخواهیم بیش از پیش و صحرا بیشتر
۹۹/۰۶/۱۷