بخوربخور
آنقدر ندوشید که دیگر رمقی برای گاو باقی نماند
سکانس اول: بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان لطف زیادی به ما انسانها دارند؛ یعنی آدمحسابیهایمان بعد از کلی جهد به جد معتقد شدهاند که ما حیوانیم! دستشان هم درد نکند! در این بین دست #ارسطو بابت نظریهی «حیوان ناطق» از همه بیشتر درد نکند! نظر خدابیامرز این بود که ما حیوانیم ولی حیوانی که از روی #تعقل و #تفکر حرف میزند. بعد از ارسطو، فلاسفهی دیگری هم نظریات خودشان را مبنی بر حیوان بودن ما ارائه کردهاند؛ «انسان حیوانی مدنی است» و بدتر؛ «انسان حیوانی غیرقابل اعتماد است» تنها بخشی از الطاف بیکران اهل فلسفه است به ما فرزندان بدبختبیچارهی آدم. حالا داشته باشید نظر یکی دیگر از فیلسوفان را که قشنگ میتواند کف ما را ببرد: «انسان حیوانی شگفتانگیز است». این آخری انصافا شاهکار کرده! ماندهام تنهایی به این نتیجه رسیده یا از همسر محترمه هم مشورت گرفته! یعنی یک اندیشمند بعد از کلی اندیشیدن، به چنین تراوش گهرباری رسیده که با وجود حیوانی به شگفتانگیزی گاو، من و البته شما را «حیوان شگفتانگیز» بخواند! خسته نباشی دلاور! خداقوت پهلوان! بله! عرض میکردم پایهی حرف تمام این اندیشمندان این است که #انسان همان #حیوان است؛ حالا با کمی آپشن بیشتر مثلا توانایی نطق. ولی خب! حیوان، حیوان است. همانطور که پراید، پراید است. حالا گیرم #پراید فرمان #هیدرولیک هم داشته باشد. در اصل پراید بودنش که خدشهای وارد نمیآید. بر همین اساس #غرب علومانسانی یا به تعبیر دقیقتر علومحیوانیاش را تعریف میکند. از #سیاست و #فرهنگ تا #اقتصاد و #هنر آثار خوی حیوانی را میتوان در اغلب فرضیههای غربی مشاهده کرد. اصلا از وقتی مرحوم داروین نظریهی تکامل را مطرح کرد و بنا شد عالم «تنازع بقا» باشد، قوانین حاکم بر غرب «قانون جنگل» شد: یا بخور یا خورده میشوی!
سکانس دوم: بعد از چند هزار سال، یک اندیشمند در ایران پیدا شد که زد فک و دندان نظریات غربی را پایین آورد. حیوان کیلو چند؟! اصلا انسان، حیوان نیست که اجتماعی باشد یا ناطق یا همان شاهکار شگفتانگیز! این فیلسوف که در غایت خفنیت است، نظریهای داد بس خفن! فرمود: انسان از دو بخش تشکیل شده. بخش اول «زنده بودن» است. زنده بودن به این معنا که انسان (مثل کاراکتر #لوگان در فیلم ایکسمن) فناناپذیر است و هرگز نمیمیرد. در واقع روح، مرگی ندارد و همواره خواهد بود. تو گویی از آن چشمهی حیاتی که جناب خضر نوشید، نفری یک لیتر هم به ما دادهاند! البته جسممان زوالپذیر است و الفاتحه! ولی اصل #روح است عزیز دل برادر، نه جسم! اما بخش دوم انسان. این متفکر بیان کرد که انسان شیدای خداوند است. در این حد که همهی ما قبل از اینکه #خدا را بشناسیم، خداخواهیم و دوستش داریم. خیلی قشنگ شد؛ نه؟! خدابیامرز «سیبویه» میگفت: «معنی #الله یعنی #واله و شیداکننده». طبیعی است دیگر! از همان آغاز خلقت، ما را عاشق خودش کرد و تمام! همهی ما ذوب در حقیقت خداوندیم. حتی شما خوانندهی گرامی. اگر کسی چنین چیزی حس نمیکند، باید «سیپییو»ی خودش را تعمیر کند؛ دلش را! خب حالا! نیک بنگرید و بیاندیشید که با چنین تعریفی علومانسانی چگونه میشود؟ سوخت ماشین با سوخت هواپیما متفاوت است!
سکانس سوم: یکی از مهمترین شاخههای علومانسانی «اقتصاد» است. برحسب نگاه ما به انسان، علومانسانی تعریف میشود و بعد اقتصاد و بعدتر زیرشاخههای علم اقتصاد و قس علی هذا. در نوع نگاه «سکانس اول» چون عالم «تنازع بقا» است، سیرها باید روز به روز سیرتر شوند و گرسنگان روز به روز گرسنهتر و در نهایت مرگ! اقتصاد «نئولیبرالیسم» که آقایان در رسانههایشان آن را میلیسند یعنی همین. یعنی وضعیت امروز جامعهی من و شما. یعنی شکاف که نه، گسل طبقاتی! قانون جنگل است؛ یا بخور یا خورده میشوی! و طبیعی است گاوها را آنقدر بدوشند که دیگر رمقی برای #گاو نماند و دست آخر هم «گرگهای والاستریت» حمله کنند و پایان! چه ابزاری بهتر از بانک ربوی در این جنگل وحشی؟!
سکانس آخر: روی سخنم در این سکانس عدالتخواهاناند و مخالفین عدالتخواهان! آقایان! اگر داعیهی عدالت دارید، بهجای گیر دادن به ساعت فلانی و ماشین بهمانی، به بانکهای ربوی خصوصی و دولتی و خصولتی اعتراض کنید که امروز گلوی تولیدکننده و کارگر را شده طناب دار! و ای مخالفین عدالتخواهی و بعضا مالهکشان محترم! اگر واقعا دغدغهی حفظ نظام را دارید، اوصیکم به بانکها؛ چرا که امروز ما وارد یک جنگ اقتصادی بزرگ شدهایم. طرفمان هم قدرتهای شرق و غرب نیستند که در تقابل با غرب و شرق «الله اکبر». طرف اصلیمان در این #مبارزه خداست و کیست که نداند عاقبت جنگ با خدا چیست! قبل از اینکه اجل جامعهمان رقم بخورد، کاری کنید. حرافی بس است. شهید مطهری و شهید صدرم آرزوست...
___________________________________________________
منتشر شده در شمارهی نهم #حق