روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

مختصات جنون‌نامه

روزبه

به‌جای سخن، رقم‌زدن
__________________________

مثل درد برخورد موج و صخره
مثل خستگی یوزپلنگ بعد از ناکامی
مثل غم سوختن مزرعه‌ی سبز
مثل خنکی شب‌های کویر
مثل زیبایی ستاره‌های درخشان
مثل شکوه کوه
__________________________

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

کـه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
__________________________

مردم دوست داشتن

من کجا باران کجا

دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۴، ۰۲:۳۸ ب.ظ

هیچ نمی‌دانم چگونه سر از این‌جا در آوردم؛ همسایه‌ی آقای علی‌محمدی در لابراتوار فیزیک هسته‌ای. برنامه‌ام این نبود که آچار به‌دست شوم و پشت مانیتور دیتا بگیرم. گمان نداشتم بتوانم همسایه‌ی آقای علی‌محمدی شوم. این پست را در لابراتوار می‌نویسم، پسِ این‌که فهمیدم پمپ خلاء خراب است و باید تعویض شود، پیرهن فضانورد سفیدم نیز به برکت آچار به دست شدن سیاه گشته، پشت میزم نشستم، تازه گل‌ها را در آب گذاشتم، باران می‌بارد...

۰۴/۰۹/۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
هارب

نظرات  (۲)

شگفت انگیزه 

علیمحمدی کیه؟

پاسخ:
مرحوم مسعود علی‌محمدی

وای حدس زده بودم ....خوبه به مسجد و میکده اگه راهت ندادن به لابراتوارها 

راه پیدا کردی

خوشت باشه

پاسخ:
وای :_______)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی