روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

مختصات جنون‌نامه

روزبه

به‌جای سخن، رقم‌زدن
__________________________

مثل درد برخورد موج و صخره
مثل خستگی یوزپلنگ بعد از ناکامی
مثل غم سوختن مزرعه‌ی سبز
مثل خنکی شب‌های کویر
مثل زیبایی ستاره‌های درخشان
مثل شکوه کوه
__________________________

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

کـه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
__________________________

مردم دوست داشتن

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۳ ثبت شده است

And always nobody loves you.

هارب
۱۴ مهر ۰۳ ، ۱۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰ نظر

آخرین تشعشعات غروب مادر است.

امشب وقتی از تهران رسیدم پدر را کمی آرام کردم، بردمش بیرون، حرف‌های دل‌اش را زد و من از درون باز ویران شدم اما به‌ظاهر ایستادم تا بیش از این نشکند.

بردار کوچک مریض شده و میل به غذا نمی‌برد.

خودم اما یک کالبد بی‌جانم. مریض شدم. چنان از زنده بودنم به تنگ آمدم که شام به یک استکان چای بسنده کردم. قرص سرماخوردگی را نخوردم. قرص‌های ضدافسردگی‌ام را هم. امروز وینستون قرمز را دوباره شروع کردم. تب دارم.

هارب
۰۲ مهر ۰۳ ، ۲۳:۵۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر