روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

مختصات جنون‌نامه

روزبه

به‌جای سخن، رقم‌زدن
__________________________

مثل درد برخورد موج و صخره
مثل خستگی یوزپلنگ بعد از ناکامی
مثل غم سوختن مزرعه‌ی سبز
مثل خنکی شب‌های کویر
مثل زیبایی ستاره‌های درخشان
مثل شکوه کوه
__________________________

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

کـه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
__________________________

مردم دوست داشتن
  • ۰۲/۰۲/۰۲

دنده دو

سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۳۷ ب.ظ

همین که داشتم جاده‌ی اصلی شلمزار را بالا می‌رفتم چشمم افتاد به یک فرعی. یک فرعی که با شیب نسبتا تند بالا می‌رفت و دریغ از یک چراغ. دنده را کم کردم و گاز. بالا، بالا، بالاتر! تا جایی که مشتق مسیر صفر شد. موتور را خاموش کردم و ایستادم به تماشا. از آن بلندی سوسوی چراغ‌های اوتوبان را نگاه می‌کردم. تماشا تمام که شد هندل زدم؛ نشد! دوباره؛ نشد! بالای 40 بار دیشب شاید هندل زدم! هنوز هم درد رگ سیاتیکم را دارم. مادر که تماس گرفت ناچارا سرپایینی را خاموش آمدم. در دل تاریکی بودم که صدای پارس دو سگ زهره‌ترکم کرد! من بدو آن‌ها بدو. تقریبا کنار پایم بودند که چخه کردم و هوف... رهایم کردند. به جاده‌ی اصلی که رسیدم زیر روشنایی دوباره بنا کردم هندل زدن. بی‌فایده! ذیرزمانی بود که موتورسواری نکرده بودم و فراموش کرده بودم چگونه خلاص کنم. بی‌فایده بود اما هندل می‌زدم؛ یاد حرفم به سپیده‌ی صبح افتاده بودم، تسلیم نشدن! خفه کرده بود یحتمل و هندل بیهوده. دو جوان آمدند و یکی خطاب آورد: داداش کمک نمی‌خوای؟؟ من هم در حال تلاش که حداقل نور ممکن به داخل کلاه کاسکتم بیوفتد صدایم را بم کردم و گفتم: روشن نمی‌شه.

- بزار هولت بدم. بزن دنده دو هر وقت گفتم کلاج رو ول کن.

- باشه.

- حالا!

- روشن شد! دمت گرم داداش.

تمام مسیر بازگشت فکرم این بود که باید به سپیده بگویم صرف هندل زدن کافی نیست. گاهی برای این‌که موتور روشن شود باید بزنی دنده دو و یک نفر هولت بدهد.

 

زمینه آقای قربانی می‌خواند:

عشق دیگر نیست این، این خیرگی‌ست

چلچراغی در سـکـوت و تیـرگی‌ست

۰۲/۰۵/۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
هارب

نظرات  (۲)

بزن دنده دو

افرادی هستن که هولت بدن قدر توانشون...

پاسخ:
نه به‌واقع. کسی نیست.

هست دا هر کی قدر توانش، براش عزیز باشی هولت میده

واقعا نیست؟؟

واقعا نبوده؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی