روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

مختصات جنون‌نامه

روزبه

به‌جای سخن، رقم‌زدن
__________________________

مثل درد برخورد موج و صخره
مثل خستگی یوزپلنگ بعد از ناکامی
مثل غم سوختن مزرعه‌ی سبز
مثل خنکی شب‌های کویر
مثل زیبایی ستاره‌های درخشان
مثل شکوه کوه
__________________________

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

کـه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
__________________________

مردم دوست داشتن
  • ۰۲/۰۲/۰۲

صافى آب مرا یادتو انداخت... رفیق...

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۲۴ ب.ظ

صبح‌گاه، به ساعت 4 حرف‌های‌مان کشید. صحبت از زخم‌ها خود شراره‌ای مضاف بود. پسِ حرف‌های‌مان رفتم زمین چمن و با تمام توان دویدم و گریستم. رز قانع‌ام کرد که نباید ارتباطم با دوستانم بگسلد. تا ساعت 8 صبح کله‌ی داغم را این‌ور آن‌ور کردم و 16 با تنی خسته از خواب برخواستم. بی‌درنگ به دوستِ فیلسوفِ اخلاق زنگ می‌زنم. 17:45 به کافه‌سمنان می‌رسم. حرف می‌زنیم. از احوال و روزهای‌مان، از تن خسته‌مان، روح رنجورمان. موقع بازگشت به رسم نانوشته‌ی همیشگی دست پر بدرقه‌ام می‌کند. قدم به خیابان که می‌گذارم نم باران روی صورتم را حس می‌کنم، آسمان زیباست، احساس آن سکانس طلایی انیمیشن Soul را دارم وقتی بیست‌ودو روی پله نشسته بود. به خوابگاه که می‌رسم عود هدیه‌ی دوست را در جاعودی هدیه‌ی دوست می‌گذارم. قرص قبل غذا را می‌خورم. شامم را گرم می‌کنم. آب‌رسان به پوستم می‌زنم و در آینه‌های دست‌شویی خودم را بیش از همیشه زیبا می‌بینم. خوشا به حال دل کسانی که شعر سهراب را زیستند:

دوستانی دارم

بهتر از برگ درخت

خوشا به حالِ دلِ من.

زمینه آلبوم Ten Summoner's Tales

۰۲/۱۰/۲۴ موافقین ۱ مخالفین ۱
هارب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی