لوزری که حال نوشتن هم ندارد
چهارشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۳، ۰۲:۴۶ ق.ظ
کمتر از هشت ساعت به امتحان فیلد مانده و من هنوز نیمی از مباحث را نمیدانم؛ نمیدانم به این معنا که صفرم، که هنوز شروع نکردم، که سر کلاس هم حتی نبودم. میدانم قرار است این امتحان را خراب کنم، مثل الباقی چیزها. شکست خوردهام. شیرهی ته ماندهی روانم هم کشیده شده. در اضطراب پت و امآرای جانی نمانده. در دروی از بیمکس هیچ نایی. خراب کردم. مثل امتحان مکانیک کوانتومی پیشرفتهی 2 که چند روز پیش خراب کردم. مثل اوضاع ریههایم که چند روز پیش پس از دو ماه ترک دوباره مصرف را با قدرت شروع کردم. مثل آن روز که در بیمارستان سینا نتوانستم تا آخر دوام آورم. مثل همهی این ثانیههای این روزگارم؛ خراب کردم... خراب کردم...
۰۳/۰۴/۰۶
خیلی کم کم تر ازاونی که تصور کنی درست میشه
حوصله کن
کاش امتحان رو غیبت می کردی خیلی بهتر بود
مسائل بیماری هم داری