روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

روزبه

حجره‌ی کافری مشوش و مشغول

مختصات جنون‌نامه

روزبه

به‌جای سخن، رقم‌زدن
__________________________

مثل درد برخورد موج و صخره
مثل خستگی یوزپلنگ بعد از ناکامی
مثل غم سوختن مزرعه‌ی سبز
مثل خنکی شب‌های کویر
مثل زیبایی ستاره‌های درخشان
مثل شکوه کوه
__________________________

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

کـه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
__________________________

مردم دوست داشتن
  • ۰۲/۰۲/۰۲

نامه‌ای به گیتی

چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ

گیتی عزیز!

این روزها دل خوشی از افکار و کردارت ندارم. اما خب همچنان نفس می‌کشم و چاره‌ای جز نامه‌نگاری ندارم.

می‌دانم هزار سوال داری زین جهت چندی پیش اسک‌‌می استوری کردم ولیکن مثل همیشه وقت را به مزخرفات گذراندی و منم چاره‌ای جز چرندنویسی ندیدم؛ لااقل می‌توانست تسلی بخش هجویات شود. من بزدل در این رقعه مثل اکثر اوقات مریض‌وار کلماتی را روی کاغذ پرت می‌کنم و تو هم مثل همیشه نمی‌فهمی. راستش هنوز درگیر این دورم که فایده‌ی نوشته و گفته چیست وقتی نمی‌خواهی بفهمند و بعد گوشی نیست که بشنود و....

با همه‌ی این تفاسیر من باز برایت عریضه می‌فرستم :انسان به امید زنده‌است.

گیتی جان!

تو همیشه دچار اشتباه محاسباتی‌ هستی! حقیقت امر این است که آدم‌ها دو جور بزرگ می‌شوند؛ یا سن‌شان بالا می‌رود یا پیر می‌شوند :

از همان وقتی که کودک طعم‌های جدید را می‌چشد تا وقتی که به تجربه می‌فهمد برای برنج خوب باید تا بند انگشت آب ریخت و بعدتر... سنش بالا می‌رود. من درباره تعداد گردش‌های انسان به دور خورشید حرف نمی‌زنم؛ حرف من تجربه است. گاهی نوجوان 16 ساله از مرد 50 ساله سن بالاتر است. کاش کسانی که بیش‌تر دور خورشید چرخیده‌اند به کسانی که کم‌تر دوره خورشید چرخیده‌اند حق سیر و صیر در زمین و زمان را می‌دادند...

همانطور که اعتراف کردم سن بالا با پیری فرق دارد. بسا آدمی که که سنش بالا می‌رود و روز به روز جوان‌تر.

آدم‌ها بر اثر برخورد سنگ‌های شدائد و مصائب پیر می‌شوند؛ البته که در دل هر سنگی تجربه‌ای نهفته ولی آتش بگیر تا که ببینی... گاهی این شهاب‌سنگ‌ها چنان پرتوان‌اند که اگر قوی نباشی منقرض می‌شوی. شهاب‌سنگ‌هایی چون عشق تمام جانت را می‌سوزاند و ققنوس باید بود تا تولد یابی. و چه کسی می‌داند؛ شاید آن هنگام که اشک جاری شد حیات به مردگان متنفس بخشیده شود... وَاللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا کَذَلِکَ النُّشُورُ

 

پی‌نوشت: خوشا به حال ققنوس‌ها و بدا به حال مردگان درمانده. دعایی ما را و والعصری بخوانید برای قلب و روح‌مان...

دعوا نوشت: کاش خضرها دست این نسل بی‌صاحب را می‌گرفتند؛ کسی به ما پرواز نمیآموزد!

۹۹/۰۵/۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰
هارب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی