نورونها بخشی به نام دندریت دارند. Dendrite از واژهی یونانی δένδρον(به معنای درخت) گرفته شده و خب پربیراه هم نیست(شکل1).
شکل1) تصویر یک نورون[1]
وظیفهی دندریتها دریافت پیام و انتقالشان به جسم سلولیست و طبعا هرچه تعداد دندریتها بیشتر باشد، پیامها بیشتر و اتصالات بیشتر و فرصت بیشتری برای پردازش اطلاعات منتج میشود. کاهش نوعی پروتئین به نام BDNF[2] باعث کاهش انشعابات دندریتی میشود(این ماده نقشهای مهم دیگری نیز در بقای سلول و کارکرد مغز دارد). کاهش این انشعابات پردازش اطلاعات در مغز را دچار اختلال میکند. این عدم پردازش باعث میشود فرد از زندگی لذت نبرد، تمرکز نداشته باشد، اشتهایش مختل شود(پرخوری/کمخوری)، ایضا خواب و نهایتا از دست دادن این اتصالات نورونی باعث میشود آدمیزاد گزینههای مختلف را نتواند ببیند و ناامید شده و در سطح حاد به خودکشی هم فکر کند. اسپویل: این بیماری افسردگی نام دارد. یک رابطهی مهمی بین افسردگی و استرس وجود دارد:
افسردگی ∝ استرس
استرس خود میتواند موجب کاهش آزاد شدن BDNF شود و از طرفی اولین جایی که افسردگی مختل میکند محور HPA[3] است.
شکل2) محور HPA[4]
این محور استرس را مدیریت میکند. نکتهی درخور توجه این است که استرسی که میتواند منجر به افسردگی شود باید از نوع UCMS[5] (استرس غیرقابل پیشبینی مزمن خفیف) باشد؛ منظور اینکه فرد انتظارش را ندارد و احساس میکند توانایی کنترلش را ندارد. اینجور وقتها حق با آخوندهاست =) جدی جدی اعتقاد به خدا آدم را از امراض روحی در امان میدارد. خلاصه آدمها یا مسجد میروند یا تراپی. این روزها فکر میکنم از بزرگترین مبلغین دین در تاریخ کارل مارکس است، آن دم که بیان داشت:
"دین افیون تودهها است."
از این نقطهی کوه صورت مسئله انسانیست مغروق[6] و خب من میفهمم وقتی مدام بیمکس روی اضطراب تاکید میکند دقیقا دارد از چه چیزی صحبت میکند.
___________________________________________________
[1] Img source: Faradars
[2] Brain-Derived Neurotrophic Factor
[3] Hypothalamic-Pituitary-Adrenal Axis
[4] Img source: Wikipedia
[5] Unpredictable Chronic Mild Stress
[6] Post 187